معرفی سراموزه رهگشای و عروسک های بومی بادرود
سفر عروسک های صلح و دوستی سرا موزه رهگشای در مجله تهران پاریس مورد توجه قرار گرفت.
درحاشیه افتتاح نمایشگاه خوشنویسی سعید یزدان مهر خانم میریام گوتس یک جلد مجله پاریس تهران که عکس روی جلد و 20 صفحه از این مجله به آئین نوروز و عروسک های بومی بادرود اختصاص داشت را به شهردار بادرود هدیه کرد
عروسکهای سرا موزه رهگشای جهانی شدند
سفر عروسک های صلح و دوستی سرا موزه رهگشای در مجله تهران پاریس مورد توجه قرار گرفت. در ادامه این سفر به دور دنیا این بار ساکنین خانه عروسک سرا موزه رهگشای بادرود به فرانسه سفر کردند و در این سفر پیام رسان صلح و دوستی ایران به فرانسه بودند.
خانم میریام گوتس بانوی فرانسوی که با افتخار خود را یک بادرودی ایرانی فرانسوی میداند گفت: بیست و پنج سال است که در ایران زندگی مي کند و شباهت های زیادی بین دو فرهنگ ایران و فرانسه وجود دارد و باید تلاش کنیم هر دو ملت نیز ضمن آگاهی به فرهنگ یکدیگر نسبت به رفع موانع نیز تلاش کنند.
عروسکها، ناجی میراث هویت ایرانی آشنا ساختن نسل های جوان با فرهنگ سنتی و ساختار هویتیشان و آموزش آنها برای از دست ندادن دستاوردهای تمدن ایرانی در برابر فرهنگهای وارداتی: اینها اهداف طرح بلندپروازانهای هستند که در بادرود، واقع در استان اصفهان، آغاز شده است. این طرح با استفاده از 150 عروسک سنتی شکل گرفته که داستان جامعه محلیشان را برای کودکان بازگو میکنند. موزه دکتر رهگشای، با استفاده از منابع مالی شخصی، پای در میدان برقراری گفتگو میان نسلها گذاشته تا از این طریق در حفاظت از میراث فرهنگی معنوی این شهر کوچک در مرکز ایران مشارکت نماید. این میراث شامل مجموعهای از سنتها، آوازها، اشعار، بازیها، حکایتها، مهارتهای صنایع دستی، جشنها و آئینهای به یادگار مانده از گذشتههاست که مبتکرین این طرح مایلند به نسلهای جوان منتقل کنند. در واقع، افول روند انتقال میراث فرهنگی تا حد زیادی معلول وقوع انقلاب است. هشت سال جنگ و مهاجرت تعداد زیادی از هموطنان به خارج از کشور نیز به آن شدت بخشید. به طور قطع، ظهور فناوریهای نوین مانند اینترنت، تلفن همراه و ماهوارهها نیز از جمله عواملی هستند که باعث محروم شدن جوانان ایرانی از معیارها شده و آنها را به سوی عدم درک و بعضاً انکار جامعهای سوق میدهند که دیگر در قبال آن احساس تعلق هویتی ندارند، احساسی که میبایست نوعی ثبات اجتماعی پایدار را به کودکان منتقل کرده و به این ترتیب نقش خود را در بازآفرینی احساس استمرار و انسجام اجتماعی ایفا نماید. این موزه، در 34 ماکت، 150 عروسک پارچهای سنتی را به نمایش میگذارد. این عروسکها که لباسهای سنتی منطقه را به تن دارند، با روشهای قدیمی دوخته شده و با تکههای پشم و کرک قالی پر شدهاند. همه عروسکها دارای شناسنامه شخصی و حرفهای هستند و در ساخت آنها همه موازین زیست-محیطی رعایت شدهاند. عروسکها نامهای نیاکان ساکنان کنونی بادرود را تداعی میکنند، مردان و زنانی که یادشان در حافظه عمومی ساکنان بجای مانده و هر یک معرف یکی از مشاغل یا فعالیتهای مربوط به مراسم، اعیاد و آئینهای قدیمیاند. در میان مردان: نخستین کوزهگر، عطار، بنّا، چوپان، خیاط، پستچی، ساربان، خطاط، معلم... و در میان زنان : نخستین قابله، شکستهبند، قالیباف، و خیلیهای دیگر. این اسباب بازیها حاوی ارزشی نمادین هستند و سخنگوی فرهنگ نیاکاناند. آنها پیامی را منتقل میکنند که در ذهن کودکان پرسشهای بجا و درستی را در باره زندگی روزمره، آداب و رسوم و روش زندگی نیاکان مطرح میسازد. به این ترتیب، گفتگوی تازهای با پدر بزرگها و مادر بزرگها برقرار شده و رشتههای همبستگی تنگتر میشوند. موزه دکتر رهگشای در سال 1394 جایزه موزه برتر را برای فعالیتهای آموزشی خلاقانه و نوآوری کسب کرد. در سال 1395، برای بار دوم نیز، این موزه کاندیدای این جوایز شد. این جوایز توسط سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو)، شورای جهانی موزهها (ایکوم) و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به موزه دکتر رهگشای اعطا شدند. از دیگر فعالیتهای موزه، میتوان به تلاشهایش در راستای گسترش گفتمان فرهنگی بر اساس درک و احترام متقابل میان ملتها، فرهنگها و اقوام اشاره نمود. در این مسیر، عروسکهای قومی موزه، به عنوان سفرای صلح و دوستی تا به امروز به بیست و پنج کشور در تمام قارهها سفر کردهاند و برخی از آنها در مجموعههای برخی از موزه-ها نگهداری میشوند. در آخر، باید خاطر نشان کنیم که این طرح منبع درآمد مهمی برای حدود بیست بانوی شصت تا نود ساله است که امیدوارند، به یمن این کنش فرهنگی، راه دستیابی به آیندهای بهتر و صلح پایدار را به روی جوانها بگشایند. |
میریام گوتس رهگشای مدیر اکوموزه بادرود خانم میریام گوتس رهگشای اهل آلزاس (فرانسه) است. پدر او رهبر ارکستر و خودش دانش آموختهی رشته حقوق است. از بیست و پنج سال پیش، او و همسرش، آقای دکتر محمد رهگشای، استاد دانشگاه در رشته زمین شناسی، در تهران زندگی میکنند. «دلبستگیام به موسیقی و ادبیات سبب شد تا در دریای فرهنگ کشوری که برای اقامت برگزیدم غوطهور شوم، کشوری که مهد شعر، هنرها و حقوق بشر است. در سن بیست سالگی، روحیهی کنجکاو من، همراه با نوای دف و سهتار، با رنگینکمانی از کلمات جادویی برانگیخته میشد : حافظ، سعدی، فردوسی و شاهنامه حماسیاش، عطار و منطقالطیر، تخت جمشید، نوروز... به نظر من، در میان بزرگان ادب فارسی، سعدی، با رهیافتهای خیالانگیزش، نثر اخلاقی و قصیدههای غنایی را به سر حد کمال رسانده است. او الهامبخش آثار شاعران بزرگ فرانسوی مانند شرقیات ویکتور هوگو در سده نوزدهم و چشمان آلزا اثر لوئی آراگون در سده بیستم بود. کلیله و دمنه منبع الهام افسانههای لافونتن در سده هفدهم بود. سفرنامههای تاورنیه و شاردن یا نامههای ایرانی مونتسکیو به ذوق و علاقه من به شرقگرایی در جنبشهای ادبی و هنری در آثار نقاشانی چون رنوآر، ماتیس و پیکاسو افزود. کلام مولانا که مرجع اصیل شعر عرفانی در سده سیزدهم است به شکلی اعجابانگیز رقص درویشان را در آئین سماع هدایت میکند. کلام او تبلور تلاش انسان برای خودشناسی در مسیر جستجوی حقیقت است.» ازدواج، میریام گوتس-رهگشای را امانتدار این فرهنگ مردمی هزار ساله کرد. چالش روزانه او تقسیم کردن این فرهنگ با شمار افزونتری از افراد است. پذیرش و استقبال گرمی که در ایران به او ابراز شد انگیزه او را بیشتر کرد و وی را امیدوار ساخت تا غنای آشپزی ایرانی، نمادگرایی جشنها و اعیاد، پالودگی و درخشش هنرها، لطافت شعر و گُزیدگی خطاطی ایرانی را به اعضای خانواده و دوستانش در فرانسه، و به همه دنیا معرفی کند. «کتابت که پیش از هر چیز محمل پیام قرآن است، همیشه تحسین و ستایش مرا بر میانگیزد، بویژه در این تابلوهای خطاطی که براستی بازی ذهناند.» وقتی سدّ زبان از میان برداشته شد، دیگر مشکلی برای زندگی در تهران وجود نداشت. «اشتیاق من برای زندگی و کشف کشوری در حال بازسازی با شیفتگی من برای فرهنگ این کشور بیشتر میشد و سرانجام تردید و عدم درک نزدیکانم را در اروپا از میان برد! فرزندانم این بخت را یافتند تا با آموختن دو فرهنگ که مکمل یکدیگرند بزرگ شوند. بزرگترین سعادت زندگی من دیدارهای وصفناپذیر و سرشار از احساس و عاطفه با استادان بزرگ موسیقی ایرانی است : احمد عبادی، جلیل شهناز، محمدرضا شجریان، حسن کسایی، پرویز مشکاتیان و پرویز یاحقی. اما دیدار با شاعرانی چون فریدون مشیری و سیمین بهبهانی یا بانوی بزرگ تئاتر ایران، پری صابری، را نیز هرگز فراموش نمیکنم!» برای او، زندگی در ایران یک استغنای مدام در تعهد او در راه انتقال اشتیاقاش به دستاوردهای تمدن ایرانی به نسلهای جوان است. به این ترتیب، در اکوموزهای که خانواده رهگشای در بادرود، در استان اصفهان، بر پا کرده است، او به طور فعال به شکلگیری هویت این جوانها کمک میکند. |
http://www.rahgoshaymuseum.com/fa/news-fa/499-paris-tehran-magazine-fa#sigProGalleriae2e13a3045
خانم رهگشای در ادامه یکی از کارهای فرهنگی را اشتراک عروسک های محلی بادرود برای معرفی آداب و رسوم دانست و گفت :عروسک ها همان پیام آشتی و دوستی قلبی ایرانیان را هدیه مي کند و این راهی است برای پایان خشنونت، جنگ و نا آرامی.
مجله بین المللی تهران - پاریس با تهیه گزارش از روند ساخت عروسکها و اهداف فرهنگی این پروژه، چنین اقدام فرهنگی و هنری را کم نظیر دانست و در صفحات فرهنگی خود خانه عروسک سرا موزه دکتر رهگشای بادرود را توصیف کرده است.
خانم رهگشای در پایان با برشمردن چند جانبه بودن فعالیت های فرهنگی گفت: مجله «تهران - پاریس» به عنوان یک مجله بین المللی مي تواند بیش از پیش فرهنگ اصیل و غنی ایران را به دیگر اقوام معرفی نماید.